دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: "از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى که پستاندار عظیمالجثهاى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد."
دختر کوچک پرسید: "پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟"
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که: "نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است."
دختر کوچک گفت: "وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم."
معلم گفت: "اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟"
دختر کوچک گفت: "اونوقت شما ازش بپرسید."
دختر صیاد
مرد صیادی سه دختر داشت و هر روز یکی از آنها رو با خودش به کنار رودخانه میبرد تا در صید بهش کمک کنند و شب هنگام با سبدی پر از ماهی برمیگشت .
در حالی که در یکی از روزها صیاد با دخترانش غذا میخورد . بهشون گفت : ماهی تنها زمانی در تور صیاد میوفته که از ذکر خدا غافل بشه !
یکی از دختران گفت : آیا بجز انسان کسی به ذکر و تسبیح خداوند میپردازه ؟
صیاد : همانا همه مخلوقات خداوند به ذکر خداوند میپردازه ، و به این امر ایمان دارند که او خالق آنهاست .
دختر از حرف پدرش تعجب کرد و گفت : ولی ما صدای تسبیح اونا رو نمیشنویم ؟!
پدر تبسمی کرد و گفت : هر کدام از مخلوقات خداوند زبانی دارند که بوسیله آن بتونند با هم جنسشون ارتباط برقرار کنند و با همان نیز به ذکر خداوند میپردازند.
و خداوند بر همه چیز قادر و تواناست .
فردا هنگامی که نوبت لیلی شد تا با پدرش به رودخانه بره ، تصمیم گرفت کار خاصی انجام بده
پدر به کنار رودخانه رسید ،و شروع به صید کرد، در حالیکه دعا میکرد خداوند به اونها روزی بده .. و هر بار ماهی بزرگی میگرفت دختر کوچکش لیلی ماهی رو به آب بر میگردوند !!
نزدیک غروب بود ، و پدرش قصد بازگشت به خونه رو داشت . به سبد نگاهی کرد و دید خالیه ! در حالیکه بشدت تعجب کرده بود گفت :
ماهی ها کجاست - لیلی - چیکارشون کردی ؟
لیلى: اونارو به رودخونه برگردوندم .
پدر : چطور اینکارو کردی ، تو که دیدی چقدر برای بدست آوردنشون زحمت کشیدیم !؟
لیلى: پدر دیروز شنیدم که میگفتی : " ماهی تنها زمانی در تور صیاد میوفته که از ذکر خدا غافل بشه ! "
منم دوست نداشتم چیزی که خدا رو ذکر نمیکنه وارد خانه مان بشه
صیاد در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت : آری دخترم تو راست میگی .
و با سبد خالی به منزل برگشت!!؟
در اون روز امیر شهر در حال بازرسی احوال مردم بود ، زمانیکه به در خانه صیاد رسید احساس تشنگی کرد ، درب منزل رو زد ، و ازشون خواست قدری آب بهش بدهند ..
خواهر لیلی آب رو به امیر داد ، امیر از آب نوشید ، خدا رو شکر کرد، سپس کیسه ای پر از سکه بهشون داد و گفت :
دخترم این هدیه ای از طرف من به شماست ..
و امیر به راهش ادامه داد .. خواهر لیلی در رو بست ، و داشت از خوشحالی پرواز میکرد،
مادر گفت:خداوند نعمتی بهتر از ماهی ها به ما ارزانی داشت!
ولیکن لیلی گریه میکرد ، و در این شادی با اونا همراه نشد . پس همگی تعجب کردند ، پدرش گفت :چه چیزی باعث شده گریه کنی -؟
لیلى: پدر جان این مخلوق خداوند انسان به ما نگاهی انداخت - در حالیکه از ما راضی بود - پس بدانچه او به ما عطا کرد خشنود و راضی گشتیم ، حال بدین فکر کن اگر خالق این انسان به ما نظر کند در حالیکه از ما راضیست ... |؟
پدر از صحبت دخترش بیش از دینارهای بدست آمده خوشحال شد و گفت :
بی شک حمد سو ستایش از آن خداست که در منزل من شخصی را قرار داد تا ما را به یاد فضل و بزرگی او بیاندازد
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
چندی است که با تلاشهایی که اعضای موسسه اواستار انجام داده اند وب سایت بسیار مفیدی بر مبنای اطلاع رسانی وقایع نجومی ، با نام "تقویم نجومی ایران" افتتاح شده است. این وب سایت که آدرس آنhttp://www.iranalmanac.ir/ می باشد چند ماهی است رسما کار خود را اغاز نموده است
شما میتوانید وقایع نجومی در تاریخ های مختلف مانند مراقبه ها و مقابله ها، اختفاها و... را از طریق این وب سایت بررسی نمایید و همچنین از پیشنهاد های رصدی این وب سایت که بر اساس اسمان هفته تعیین میشود نیز بهره مند شوید
همچنین وقایعی همچون نشست ها و جلسات مهم نجومی نیز دراین سایت نمایش داده شده و بر اساس تاریخ اطلاع رسانی میشوند
در کنار تمام اینها شما میتوانید با عضویت در این تقویم وقایع نجومی مورد نظر خود را نیز ثبت نموده و در معرض دید بقیه کاربران و بازدید کنندگان قرار دهید
آسمون دلتون پرستاره
تلسکوپ، واژه ای پر از راز و رمز برای کسانی که فقط نام آنرا شنیده اند و وسیله ای حیاتی برای آنهایی که دل درگرو آسمان بخشیده اند. آری، تلسکوپ وسیله ایست برای رصد اجرام سماوی به صورت بزرگتر و واضح تر. در این ابزار به طور کلی، پرتوهای موازی نور که از یک فاصله بسیار دور(سیاره، سحابی، کهکشان و...) می آیند توسط یک آینه یا عدسی همگرا می شوند که به وسیله یک عدسی دیگر(عدسی چشمی) تصویر ایجاد شده را میتوان رصد نمود.
از نظر لغوی واژه تلسکوپ از ترکیب دو واژه یونانی تشکیل شده است؛ یکی "Tele " به معنی دور و"skopein" به معنی دیدن یا نگاه کردن. برخلاف تصور عامه که ابداع تلسکوپ را از به منجم ایتالیایی گالیله نسبت میدهند، داستان ساخت ابزارهای اپتیکی اینگونه را باید در شهر میدلبورگ هلند جویا شد. جایی که در سال 1608 لیپرشی عبنک ساز روزی به طور اتفاقی فهمید که اگر یک عدسی را درفاصله ای دور از چشم وعدسی دیگر را در فاصله نزدیک چشم قرار دهد واز میان آندو به جسمی دور نگاه کند آن جسم بزرگتر دیده خواهد شد.البته هدف این عینک ساز از ابداع این وسیله معقوله های نظامی بود اما این گالیله بود که برای اولین باز این این سازو کار برای رصد آسمان استفاده نمود. رصدی که سیاره مشتری را به گوژپشت منظومه شمسی مبدل نمود و زحل را سیاره گوش دار معرفی کرد. آغاز راهی طولانی و پرفراز و نشیب در راه رصد آسمان بی کران و بکارگیری اپتیکهای رصدی برای کنکاش کیهان.
ساختار طراحی تلسکوپ، نوع ساز و کار برای متمرکز شدن نور را مشخص میکند. برخی تلسکوپها (شکستی ها) از عدسی و انواع دیگر(بازتابی ها یا نیوتنیها) از آینه برای این منظور استفاده میکنند. البته تلسکوپهای اشمیت کاسگرین و ماکستوف از ترکیبی از آینه و عدسی برای این منظور استفاده میکنند.
برخی اجرام غیرستاره ای از جمله کهکشانها و سحابی ها عناوین رایجی دارند که اغلب کاشفان آنها، بر آنها نهاده اند(مانند ستاره برنارد) و یا به نام صورت فلکی که جرم در آن قرارداده شده است نامگذاری شده اند مانند کهکشان آندرومدا که در صورت فلکی آندرومدا قرار دارد.
ولی برخی دیگر با یک شماره و یک یا چند حرف انگلیسی مشخص میشوند. در سال 1774 شارل مسیه فرانسوی(1730-1817) فهرستی شامل 45 جرم آسمانی منتشر کرد و طی یک دهه بعد از آن به تدریج به آنها افزود تا در نهایت به 110 عدد رسید. نام هریک از اجرام موجود در این فهرست متشکل از حرف M(حرف اول نام مسیه) و یک عدد به دنبال این حرف است.
یعنی اگر به جرمی برخوردید که با M87مشخص شده بود این یعنی این جرم 87امین جرم در جدول اجرام مسیه است.
نام بسیار دیگر از اجرام سماوی متشکل از حروف NGC و یک عدد به دنبال ان است مثلا NGC2654.
این طرز نامگذاری در فهرستی که توسط ستاره شناس دانمارکی، جان لودویک دریر(1926-1852)منتشر شد، معرفی شده است. این حروف مخفف New General Catologue است که به معنای فهرست عمومی نوین است.
نوع دیگری هم دسته بندی وجود دارد که به ICمعروف است که مخفف Index Catologue یا فهرست شاخص است.