گل دانلود

کسب درآمد دانلود فیلم جدید دانلود آهنگ های جدید جوک آشپزی خدا دختر خبر رقص روزنامه خبر پیروزی خبر استقلال دانلود نرم افزار آندروید آیفون آیپد دانلود آهنگ – دانلود فیلم دانلود نرم افزار –دانلود عکس – دانلود بازی – دانلود برنامه

گل دانلود

کسب درآمد دانلود فیلم جدید دانلود آهنگ های جدید جوک آشپزی خدا دختر خبر رقص روزنامه خبر پیروزی خبر استقلال دانلود نرم افزار آندروید آیفون آیپد دانلود آهنگ – دانلود فیلم دانلود نرم افزار –دانلود عکس – دانلود بازی – دانلود برنامه

خاطره شنیدنی از کمک به موسسه بیماران سرطانی محک

اواخر سال ۸۰ بود . اجازه داده بودن که محک توی پاساژ ونک واسه تبلیغ و جمع آوری کمک مردمی یه میز بذاره . یه شب نوبت من بود که پشت میز باشم . دیدم یه پسر بچه ۷ ، ۸ ساله که آدامس میفروشه اون دور بر می چرخه . اومد جلوی میز واستاد ، انگار بلد بود

بخونه . داشت پوسترها رو نگاه می کرد. برخلاف خیلی از بچه‌های کار که یهو میپرن روی سر آدم این اصلا به کسی گیر نمی داد. ا
احساس کردم می خواد یه چیزی بپرسه اما رو

ش نمیشه. صداش کردم که یه آدامس ازش بخرم که شاید سوالش رو هم بپرسه. خلاصه در حین خرید آدامس و دادن ۱۰۰ تومنی پرسید : واسه چی برای این بچه‌ها پول جمع می کنید ؟ مگه مامان و بابا ندارن ؟
من : چرا ! اما وضع مالیشون خوب نیست!
...
انگار با این حرف ۱۰۰ فحش بهش داده باشم ! عصبانی شد گفت : برن کار کنن ! مثل من ! من هم کار می کنم
من : خوب این بچه‌ها مریضن ، بدنشون درد می کنه ، نمی تونن از تخت بیمارستان بیان پایین .
واستاد چند ثانیه منو بر و بر نگاه کرد بعدش یه دونه از آدمس هاش رو انداخت توی قلک محک و گفت : بدینش به یکی از همون بچه ها. یه لبخند زد و دوید رفت .
انگار یخ زده بودم . اصلا زبونم بند اومده بود. یه لحظه احساس کردم چه قدر در برابر وسعت قلب اون بچه من کوچیکم و کی می تونه واسه اون آدامس ۱۰۰ تومنی قیمت تعیین کنه ؟! توی جعبه آدامسهای اون بچه ۷،۸ تا آدامس بود که یکیش رو بخشید .
بعدش وقتی مردم میومدن و من براشون در مورد محک توضیح میدادم تا یه کمکی به بچه‌های سرطانی بکنن از کر بودن دل این همه آدم خندم می گرفت ! آدم بزرگهایی که باید ۲۰ دقیقه براشون از کارهای محک بگم تا شاید یه ۱۰۰۰ تومنی بندازن توی قلک اون هم بیشتر مواقع با اکراه و کودکی که فقط کافی بود براش بگم این بچه‌ها "درد" دارن...

به فکر نمازت باش مثل شارژر موبایلت

به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت! از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت
خدایی ما کجاییم ................

بحث دختر دانش آموز با معلم بر سر مسئله بلعیدن نهنگ

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد. 



http://www.learn.sooran.com/2009img/killer-whale.jpg

معلم گفت: "از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد."


دختر کوچک پرسید: "پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟"


معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که: "نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است."


دختر کوچک گفت: "وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم."


معلم گفت: "اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟"


دختر کوچک گفت: "اونوقت شما ازش بپرسید."

به راستی کلمه “خانواده“ یعنی چه ؟؟



با مردی که در حال عبور بود 

برخورد کردم 
اووه !! معذرت میخوام..
من هم معذرت میخوام , 
دقت نکردم ...
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه 
, خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم
اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم 
کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو کنار“ قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی به آشپزخانه رفتم. نزدیک در، چند گل بود که او برایم آورده بود. گلهایی که خودش آنها را چیده.
صورتی و زرد و آبی آرام ایستاده بود تا غافلگیرم کنه
اشکهایی که چشمهای 
کوچیکشو پر کرده بود ندیدم در این لحظه احساس حقارت کردم اشکهایم سرازیر شدند.آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم
بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم 
نمیبایست اون طور سرت داد بکشم
گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم 
مخصوصا آبیه رو گفت : اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو
آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟
\اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.
و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان
چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای !!
اینطور فکر نمیکنید؟!!
به راستی کلمه “خانواده“ یعنی چه ؟؟

داستان زیبای دختر صیاد


دختر صیاد

مرد صیادی سه دختر داشت و هر روز یکی از آنها رو با خودش به کنار رودخانه میبرد تا در صید بهش کمک کنند و شب هنگام با سبدی پر از ماهی برمیگشت .


در حالی که در یکی از روزها صیاد با دخترانش غذا میخورد . بهشون گفت : ماهی تنها زمانی در تور صیاد میوفته که از ذکر خدا غافل بشه !


یکی از دختران گفت : آیا بجز انسان کسی به ذکر و تسبیح خداوند میپردازه ؟



صیاد : همانا همه مخلوقات خداوند به ذکر خداوند میپردازه ، و به این امر ایمان دارند که او خالق آنهاست .


دختر از حرف پدرش تعجب کرد و گفت : ولی ما صدای تسبیح اونا رو نمیشنویم ؟!


پدر تبسمی کرد و گفت : هر کدام از مخلوقات خداوند زبانی دارند که بوسیله آن بتونند با هم جنسشون ارتباط برقرار کنند و با همان نیز به ذکر خداوند میپردازند. 

و خداوند بر همه چیز قادر و تواناست .


فردا هنگامی که نوبت لیلی شد تا با پدرش به رودخانه بره ، تصمیم گرفت کار خاصی انجام بده 


پدر به کنار رودخانه رسید ،و شروع به صید کرد، در حالیکه دعا میکرد خداوند به اونها روزی بده .. و هر بار ماهی بزرگی میگرفت دختر کوچکش لیلی ماهی رو به آب بر میگردوند !!


نزدیک غروب بود ، و پدرش قصد بازگشت به خونه رو داشت . به سبد نگاهی کرد و دید خالیه ! در حالیکه بشدت تعجب کرده بود گفت :

ماهی ها کجاست - لیلی - چیکارشون کردی ؟


لیلى: اونارو به رودخونه برگردوندم .

پدر : چطور اینکارو کردی ، تو که دیدی چقدر برای بدست آوردنشون زحمت کشیدیم !؟


لیلى: پدر دیروز شنیدم که میگفتی : " ماهی تنها زمانی در تور صیاد میوفته که از ذکر خدا غافل بشه ! " 


منم دوست نداشتم چیزی که خدا رو ذکر نمیکنه وارد خانه مان بشه 


صیاد در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت : آری دخترم تو راست میگی .


و با سبد خالی به منزل برگشت!!؟


در اون روز امیر شهر در حال بازرسی احوال مردم بود ، زمانیکه به در خانه صیاد رسید احساس تشنگی کرد ، درب منزل رو زد ، و ازشون خواست قدری آب بهش بدهند ..


خواهر لیلی آب رو به امیر داد ، امیر از آب نوشید ، خدا رو شکر کرد، سپس کیسه ای پر از سکه بهشون داد و گفت : 


دخترم این هدیه ای از طرف من به شماست ..


و امیر به راهش ادامه داد .. خواهر لیلی در رو بست ، و داشت از خوشحالی پرواز میکرد، 


مادر گفت:خداوند نعمتی بهتر از ماهی ها به ما ارزانی داشت!


ولیکن لیلی گریه میکرد ، و در این شادی با اونا همراه نشد . پس همگی تعجب کردند ، پدرش گفت :چه چیزی باعث شده گریه کنی -؟


لیلى: پدر جان این مخلوق خداوند انسان به ما نگاهی انداخت - در حالیکه از ما راضی بود - پس بدانچه او به ما عطا کرد خشنود و راضی گشتیم ، حال بدین فکر کن اگر خالق این انسان به ما نظر کند در حالیکه از ما راضیست ... |؟ 


پدر از صحبت دخترش بیش از دینارهای بدست آمده خوشحال شد و گفت : 


بی شک حمد سو ستایش از آن خداست که در منزل من شخصی را قرار داد تا ما را به یاد فضل و بزرگی او بیاندازد

داستانی بسیار غم انگیز " رییس جمهوران آمریکا و مسلمانان "

روزی باراک اوباما و جورج و. بوش در یک کافه در داون تاون دی.سی نشسته بودند !!! 
مردم که از حضور رئیس جمهور حاضر دموکرات در کنار رئیس جمهور سابق جمهوری خواه در یک کافه درجه 3 ، جنوب شهر واشنگتن و ظاهراً بدون محافظان، آن هم در کنار هم حیرت کرده بودند ، و از آن جا که سوال از رئیس جمهور حق مسلم هر آمریکایست !! 
به سراغ آنها رفتند و پرسیدند شما اینجا چه میکنید !!!

باراک پاسخ داد : ما در حال طراحی نقشه جنگ جهانی سوم هستیم !!

مردم پرسیدند : جنگ برای چه !؟ چه هدفی از برپایی این جنگ دارید ؟!دستاوردهای این جنگ برای ملت آمریکا چه خواهد بود !؟

جورج که هنوز در فکر بود ، یک مرتبه پاسخ داد : هدف ما از برپایی این جنگ کشتن 1.2 میلیارد مسلمان و آنجلینا جولیست !!!!

مردم حیرت زده فریاد زدند : آنجلینا جولی را برای چه میخواهید بکشید !؟ 
.
[ حتماً شما هم الان دارید به این فکر میکنید که چرا می خواهند آنجلینا را بکشند !؟ ...... درسته !؟ ...... ....... ]
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جورج با لبخند موزیانه ای رو به باراک کرد و گفت : " دیدی گفتم ، هیچکس نگران 1.2 میلیارد نفر مسلمان نیست !!!
بنویس داداش اون با من !!! 


داستان زیبا درباره شیطان

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.


در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.  

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. 

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: 

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم 

و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم. 

نتیجه اخلاقی داستان: 

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.

تقویم نجومی ایران

چندی است که با تلاشهایی که اعضای موسسه اواستار انجام داده اند وب سایت بسیار مفیدی بر مبنای اطلاع رسانی وقایع نجومی ، با نام "تقویم نجومی ایران" افتتاح شده است. این وب سایت که آدرس آنhttp://www.iranalmanac.ir/ می باشد چند ماهی است رسما کار خود را اغاز نموده است

شما میتوانید وقایع نجومی در تاریخ های مختلف مانند مراقبه ها و مقابله ها، اختفاها و... را از طریق این وب سایت بررسی نمایید و همچنین از پیشنهاد های رصدی این وب سایت که بر اساس اسمان هفته تعیین میشود نیز بهره مند شوید

همچنین وقایعی همچون نشست ها و جلسات مهم نجومی نیز دراین سایت نمایش داده شده و بر اساس تاریخ اطلاع رسانی میشوند

در کنار تمام اینها شما میتوانید با عضویت در این تقویم وقایع نجومی مورد نظر خود را نیز ثبت نموده و در معرض دید بقیه کاربران و بازدید کنندگان قرار دهید


آسمون دلتون پرستاره

تلسکوپ

تلسکوپ، واژه ای پر از راز و رمز برای کسانی که فقط نام آنرا شنیده اند و وسیله ای حیاتی برای آنهایی که دل درگرو آسمان بخشیده اند. آری، تلسکوپ وسیله ایست برای رصد اجرام سماوی به صورت بزرگتر و واضح تر. در این ابزار به طور کلی، پرتوهای موازی نور که از یک فاصله بسیار دور(سیاره، سحابی، کهکشان و...) می آیند توسط یک آینه یا عدسی همگرا می شوند که به وسیله یک عدسی دیگر(عدسی چشمی) تصویر ایجاد شده را میتوان رصد نمود.


 





از نظر لغوی واژه تلسکوپ از ترکیب دو واژه یونانی تشکیل شده است؛ یکی "Tele " به معنی دور و"skopein"  به معنی دیدن یا نگاه کردن. برخلاف تصور عامه که ابداع تلسکوپ را از به منجم ایتالیایی گالیله نسبت میدهند، داستان ساخت ابزارهای اپتیکی اینگونه را باید در شهر میدلبورگ هلند جویا شد. جایی که در سال 1608 لیپرشی عبنک ساز روزی به طور اتفاقی فهمید که اگر یک عدسی را درفاصله ای دور از چشم وعدسی دیگر را در فاصله نزدیک چشم قرار دهد واز میان آندو به جسمی دور نگاه کند آن جسم بزرگتر دیده خواهد شد.البته هدف این عینک ساز از ابداع این وسیله معقوله های نظامی بود اما این گالیله بود که برای اولین باز این این سازو کار برای رصد آسمان استفاده نمود. رصدی که سیاره مشتری را به گوژپشت منظومه شمسی مبدل نمود و زحل را سیاره گوش دار معرفی کرد. آغاز راهی طولانی و پرفراز و نشیب در راه رصد آسمان بی کران و بکارگیری اپتیکهای رصدی برای کنکاش کیهان.


ساختار طراحی تلسکوپ، نوع ساز و کار برای متمرکز شدن نور را مشخص میکند. برخی تلسکوپها (شکستی ها) از عدسی و انواع دیگر(بازتابی ها یا نیوتنیها) از آینه برای این منظور استفاده میکنند. البته تلسکوپهای اشمیت کاسگرین و ماکستوف از ترکیبی از آینه و عدسی برای این منظور استفاده میکنند. 


نامگذاری اجرام اعماق فضا

برخی اجرام غیرستاره ای از جمله کهکشانها و سحابی ها عناوین رایجی دارند که اغلب کاشفان آنها، بر آنها نهاده اند(مانند ستاره برنارد) و یا به نام صورت فلکی که جرم در آن قرارداده شده است نامگذاری شده اند مانند کهکشان آندرومدا که در صورت فلکی آندرومدا قرار دارد.





ولی برخی دیگر با یک شماره و یک یا چند حرف انگلیسی مشخص میشوند. در سال 1774 شارل مسیه فرانسوی(1730-1817) فهرستی شامل 45 جرم آسمانی منتشر کرد و طی یک دهه بعد از آن به تدریج به آنها افزود تا در نهایت به 110 عدد رسید. نام هریک از اجرام موجود در این فهرست متشکل از حرف M(حرف اول نام مسیه) و یک عدد به دنبال این حرف است. 


یعنی اگر به جرمی برخوردید که با M87مشخص شده بود این یعنی این جرم 87امین جرم در جدول اجرام مسیه است.


نام بسیار دیگر از اجرام سماوی متشکل از حروف NGC و یک عدد به دنبال ان است مثلا NGC2654.


این طرز نامگذاری در فهرستی که توسط ستاره شناس دانمارکی، جان لودویک دریر(1926-1852)منتشر شد، معرفی شده است. این حروف مخفف New General Catologue است که به معنای فهرست عمومی نوین است.


نوع دیگری هم دسته بندی وجود دارد که به ICمعروف است که مخفف Index Catologue یا فهرست شاخص است.